تیر96

ساخت وبلاگ
در مورد انچه میخواهیم و انچه باید بخواهیم با خود صادق نیستیم،غافل از اینکه همه ی ما در استانه ی ناامیدی هستیم و بهتر است به جای نمایش قدرت به هم لبخند بزنیم و شوخی کنیم! زندگی شوخی ترسناکی ست، ترسناک تیر96...ادامه مطلب
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidestan بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 16:00

ارتباط با ادمها پیچیده ترین قسمت زندگی منه . نزدیک میشی اسیب میبینی ،دور میشی تنها میمونی و اونگ میشی تو رابطه ها!!!

دلتنگی عجیبی برام داره و ناامیدی.تجربه ی هفته ی قبل قم که کسی منتظر نبود،نادیده کرفتن و نگفتن خبر بارداری ،احساس خشم و ناکامی و این نهیب که دوباره نزدیک نشو و احساساتی نشو تا اسیب نبینی. عدم همدلی خواهر و مادر خودت تو درمان و این هفته اجربه ی اومدن فرید و مریم...بچه های خوبی هستند..

واقعا گیجم تو رابطه و عیار رابطه را نمیفهمم

تیر96...
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidestan بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 16:00

بر زنانگی ام دست میکشم

از زنانگی ام دست میکشم

26 شهریور 96

تیر96...
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : زنانگی,میکند, نویسنده : sepidestan بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1396 ساعت: 4:16

امروز مثل بعضی وقتای دیگه که بیحوصله با گوشی بازی میکنم، داشتم عکسهای پروفایل را نگاه میکردم. به قصه ی زندگی ادما گوش کردم و انگار با غم و شادی ش همراه شدم.درسته که ادما غالبا از لحظات خوبشون عکس میگزارن اما چشمها هیچ وقت دروغ نمیگن!

 چقدر میشه پشت این همه ژست و ادا اطوار تنهایی ادمها را حس کرد،هرچند شاید هم دارم حس خودم را تو این عکسها فرافکن میکنم!

+ نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:40  توسط سپیده  | 
تیر96...
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : پروفایل, نویسنده : sepidestan بازدید : 11 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

غالبا هر وقت از مطب برمی گردم،احساس رضایت چاشنی احساس خستگیمه.امروز اما احساس کلافگی میکردم وقتی رسیدم خونه! احساس کردم تو اخرین مراجعم  از اینکه اون دختر همکاری نمیکرد کلافه شدم. چرا اینقدر ادمها از روانشناس ها انتظار دارن؟

در کل امروز روز خسته کننده ای بود

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۶ساعت 23:52  توسط سپیده  | 
تیر96...
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidestan بازدید : 212 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

چه احساس خوبی و چه تعادل خوبی دارم تو اتاق مشاوره!

جایی که احساس تعلق،موثر بودن و صلح دارم...

چی میشه که گاهی تو رابطه هاطفی احساس یه بچه یبی دست و پاو طرد شده را دارم ولی تو محل کار قصه چیز دیگه ایه

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:54  توسط سپیده  | 
تیر96...
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : خودم,میزنم,مراجع, نویسنده : sepidestan بازدید : 26 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

دارم 34ساله میشوم و این یعنی یه جایی حوالی نیمه ی زندگی، جایی مثل تپه ای که بالا میریو حالا هم میتونی پشت سرت را خوب نگاه کنی و مسیر جلو رو را هم یه لند اسکیپی ازش داری...اگه حوالی نیمه راه را هم 40سالگی حساب کنم الان یه جایی تو کمرکش رو به بالا هستم!   به پشت سر نگاه میکنم،بچگی،نوجوونی با تعارض و نامطمئنی،جوونی و ماجراجویی و عاشق شدن و ترسیدن و جلو رفتن،بزرگسالی و دغدغه ی ساختن و همرنگ جماعت شدن تیر96...ادامه مطلب
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : تولد, نویسنده : sepidestan بازدید : 24 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

زندگی به نحوی باشگاه مشت زنیه... باشگاهی پنهانی تو ذهن هر ادم که با ترسهاش میجنگه،با احساساتش میجنگه،با علایق سرکوب شده ش میجنگه و بعد تو رول اجتماعی که داره کراوات میزنه و زندگی را شروع میکنه! فیلم بینظیری بود ، دوس داشتم تایلر واقعا وجود داشت و توهم ذهنی اون ادم نبود...نمیدونم چرا؟ تحایلی که یکی از دوستان از فیلم داشت این بود که این دیدار به نحوی دیدار شمس و مولانا است.اینکه گاهی یه ملاقات به زن تیر96...ادامه مطلب
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : باشگاه, نویسنده : sepidestan بازدید : 26 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

برای ای وی اف دارو گرفتم و نتیجه تو مراحل اولیه برای ادامه خوب نبود.دیروز عصر چند ساعتی دنیا از هر طرف فشارم میداد،احساس تنگی،خفگی،خستگی....الان که تو این موقعیتم احساس میکنم ادمایی که بچه دارن چقدر نسبت به این داشته بی تفاوتن،بعد به خودم میگم تو هم الان داشته هایی داری که نمیبینیشون! قاسم هیلی حامی و محکم کنارم بود،تازشم برام روسری خرید تا خوشحال بشم... به هرحال احساس کردم نسبت به دفعه های قبل به تیر96...ادامه مطلب
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : گویند,مقام, نویسنده : sepidestan بازدید : 26 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36

فیلم اتاق رویارویی عجیب و جالب یه مادر و پسر با اسارت در یک اتاق و بعد فرار از ان شرایط و رویارویی با دنیای واقعیه! بسیار فیلم خوبی بود. مادر در 17سالگی دزدیده میشه و تو یه الونک زندانی میشه،از اون مرد بچه دار میشه و پسرش جک تا 5سالگی هیچ درکی از دنیای بیرون نداره، وقتی با یه نقشه از اونجا فرار میکنن،قصه ی اصلی فیلم که مواجهه با دنیای بیرونه شروع میشه. قضاوت و هیجان مردم،اینکه مادره میبینه در نبود تیر96...ادامه مطلب
ما را در سایت تیر96 دنبال می کنید

برچسب : اتاق, نویسنده : sepidestan بازدید : 20 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:36